تأملاتِ اجتماعیِ روزمره

نوشته‌هایی درباره‌ی جامعه

تأملاتِ اجتماعیِ روزمره

نوشته‌هایی درباره‌ی جامعه

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

باران نم نم می بارید. هوا کمی خنک تر از روزهای قبل شده. پنجره را بستم. در سکوت قبل از خواب، صدای قطرات باران که به دیواره کانال کولر روی پشت بام می خورد را می شنیدم. صبح که از خواب برخواستم، با خودم گفتم باران باریده و حتماً هوا کمی تمیز شده! پنجره را باز کردم. به به! عجب هوایی... 

حسین امامعلی‌زاده