چند وقتی است در تعدادی از شبکه های اجتماعی عضو شده ام اما جرات نمی کنم به انها سر به زنم! به محض اینکه معلوم می شود آنلاین هستم، هر کسی از گوشه ای پیامی می فرستد. بله، خوب است: دوستی آدمی را یاد کند اما ...
اما به تجربه دیده ام بعد از مدت کوتاهی چت کردن و صحبت، پیام های مبادله شده وارد بحث های بی محتوا و باری به هر جهت می شوند. دوستی می پرسد شام خوردی؟! دیگری می گوید چرا نمیایی در گروه نظر بدهی! دیگری می پرسد راجب فلان عکس نظرت چیست؟ خوشت نیامد؟ چرا لایک نکردی؟! هر کدام از این سوال ها و پیام ها مقدمه مکالمه های چند دقیقه ای و چند ساعتی می شود و ناگهان می بینی دیر شد و هیچ کار مثبتی نکردی...
شاید ارزان تمام شدن ارسال پیام در این برنامه ها و شبکه ها، فرد را تشویق می کند تا به دیگران پیام بفرستد و وارد مکالمه مجازی بشود هرچند هدف خاصی هم در میان نباشد. اینکه قدر وقتمان را نمی دانیم و برنامه ای برای استفاده بهینه مثلا خواندن کتاب یا مجله ای، یا تمرینی برای بهتر شدن دستخطمان! نداریم، باعث می شود زمان بیشتری را در این شبکه ها سر کنیم و برای بیکار نبودن مرتباً پیام بفرستیم و وارد صحبت های بی هدف بشویم. اما مهم تر از آن، تعریف نادرستی است که از این شبکه ها داریم؛ هرکسی که در این برنامه عضو است ما مختاریم به ویژه هر وقت مشاهده نمودیم آنلاین است به او پیام بدهیم و با وی صحبت کنیم! یعنی آنلاین بودن مجوزی است که براساس آن می توان در هر لحظه وارد به یک معنی حریم خصوصی دیگران بشویم. از آن بدتر اینکه، اگر فرد پاسخ ما را ندهد، حمل بر بی ادبی و جسارت او می نماییم! و معتقدیم نامردی و بی معرفتی است که جوابم را نداد! نمی گوییم شاید وقت ندارد، شاید حوصله ندارد، شاید اصلا پیام ما را ندیده! فقط همین را می دانیم که باید جوابی می داده است. شبکه های اجتماعی و برنامه های اینترنتی چت، ابزاری هستند که بتوانیم راحت تر و با هزینه های کمتر، اهداف و نیازهای خود را برآورده کنیم و گاهاً مطالبی را با دیگران به اشتراک بگذاریم نه اینکه به هر بهانه ای وارد صحبت های متنی و لایک کردن های بی ارزش بشویم و تمام وقت خود را در چت کردن و گروه های سطحی بگذرانیم...